فتنه بني صدر در سال 60، فتنه تير 78 و فتنه تقلب 88 از جمله گردنه هاي خطرناکي بوده اند که انقلاب اسلامي توانسته است به سلامت از آن عبور کند. در اين مقاله به تشريح مختصر فتنه ها، چگونگي آغاز فتنه، رفتار فتنه گران، رهنمودهاي امام امت و نهايتا بيان وجوه اشتراک آنها خواهيم پرداخت.
1- دههي شصت؛ فتنه بني صدر،تلاش براي شکاف ميان امت و امام
» آغاز ماجرا؛
در حالي که کمتر از دو سال از پيروزي انقلاب اسلامي گذشته بود، گروهک هايي که با اهداف و آرزوهائي خاص توانسته بودند چند صباحي ماسک انقلابي گري به چهره خود بزنند کم کم با بروز رفتارهاي ضد مردمي، ضد انقلابي و ضد ديني مسير خود را از انقلاب اسلامي و امت خميني جدا کردند. در ماجراي بزرگداشت روز 17 شهريور در ميدان شهدا٬ بني صدر در سخناني، از اقليتي سخن گفت که قصد تسخير امور سياسي و نظامي کشور را دارند و اولين هدف آنها رويارويي با رئيسجمهور و ازميانبردن قدرت اوست. او گفت که آنان مترسک ميتراشند، القاي شبهه ميکنند و دائم اين گروه و آن گروه را پيش ميکشند تا مردم بترسند.
بنيصدر سخنان تنشزاي خود را در عاشوراي 1359 و 22 بهمن نيز ادامه داد اما نقطه عطف بحران سازي ها در غائله 14 اسفندماه 1359 در دانشگاه تهران با اتحاد رئيس جمهور وقت، گروهک منافقين و کمي بعد، ضد انقلاب خارج نشين و آمريکا به وقوع پيوست، در اين حادثه بني صدر با سخنراني جنجالي خود سعي داشت مردم و امام را در مقابل يکديگر قرار دهد و شکاف امت و امام را کليد بزند.
» رفتارهاي فتنه گرانه:
رفتار رئيس جمهور وقت موجب تحريک و تشجيع گروهک منافقين و اعلام جنگ مسلحانه انها عليه انقلاب اسلامي از خرداد 1360 شد، علاوه بر اين موجبات حمايت گسترده سلطنتطلبان فراري از کشور را فراهم آورد.
با اوجگيري تنش در فضاي سياسي کشور، بنيصدر در مقابله با مجلس شوراي اسلامي و دولت رجايي و در شرايط حساس ناشي از جنگ عراق عليه ايران با حمايت تبليغاتي سازمان مجاهدين خلق مدعي رسيدن به «بنبست» شد و برگزاري رفراندوم را پيشنهاد کرد!
بنيصدر در اين برهه زماني مدام بر لزوم مقاومت، ايستادگي و تسليم نشدن، تشويق به ادامه درگيري و حضور خياباني، متهم نمودن انقلابيون و رفتارهاي هنجار شکنانه پرداخت. بني صدر در تصميم گيري هاي خود به شدت تحت تاثير برخي از نزديکان و مشاورانش قرار داشت. حتي او روابط نزديکي با رهبران غائله کردستان برقرار کرد. جالب آنکه رد پاي جاسوسهايي همچون محمدرضا سعادتي، عضو ارشد سازمان منافقين در حال انتقال اطلاعات به سرويس اطلاعاتي شوروي و عباس اميرانتظام، دوست قديمي بنيصدر در حال جاسوسي براي آمريکا با اسناد غير قابل انکار شناسايي، دستگير و محاکمه و به اطلاع رئيس جمهور رسيده بود.
رفتار جنجال آفرينانه بني صدر تا آنجا پيش رفت که نهايتا مجلس شوراي اسلامي به عدم کفايت سياسي او براي ادامه رياست جمهوري در 30 تير 1360 راي داد.
» واکنش امام خميني؛
تا پايان سال 59 حضرت امام متناسب با مسائلي که در جامعه ايجاد ميشد و چالش بين جناحها را به وجود ميآورد، همواره سعي کردند با توجه به شرايط خاص جامعه بهعنوان يک وزنه تعادل ايجاد کنند و بيطرف باشند. اما درست پس از هر تدبير امام که منجر به آرام شدن نسبي فضاي جامعه ميگشت، منافقين مانع از ثبات آرامش ميگشتند.
امام همواره سعي داشت رئيس جمهور را به خط انقلاب باز گرداند، ايشان خطر منافقين و گروهک هاي ضد انقلاب را مکررا به ملت گوشزد مي کردند. پس از غائلهي 14 اسفند، بسياري انتظار داشتند که امام تندتر از سابق با بنيصدر برخورد کند ولي ايشان براي اتمام حجت و نجات بنيصدر از چنگال منافقين، در تاريخ 25 اسفند طي يک بيانيهي 10 مادهاي٬ مجدداً بر فرماندهي کل قواي بنيصدر تأکيد نمودند تا شايد بنيصدر به خود آيد. ايشان از سران مملکت خواستند تا سعي کنند تا پايان جنگ موضعگيري و سخنرانياي نکنند که باعث اختلاف و درگيري شود.
همچنين امام ساير نهادها نظير مجلس و قوه قضائيه را هم مشروع و قانوني خواندند و تعرض به آنها را غيرقانوني اعلام کردند. از سوي ديگر هيئتي مرکب از نمايندگان طرفين و نمايندهي خود تشکيل دادند که ترمزي براي کارهاي خلاف قانون باشد.
امام بعد از عزل بني صدر در يک سخنراني فرمودند؛ «کراراً من[به بنيصدر] گفتم که بيا برو از اين گروهکهاي فاسد از اين منافقين ئوري کن ـ حيثيت خودت را از دست نده بيا برو در ملاءعام و اينها را از خود بران، اينها تو را به تباهي ميکشند. همهي آنها گرگهايي هستند که ميخواهند تو را به تباهي بکشند. اينها را از خود بران و براي اينکه نتوانست بفهمد اسلام يعني چه! کشور اسلامي يعني چه! ملت اسلام يعني چه! ارتش اسلام يعني چه! و ساير قواي مسلح اسلام يعني چه، اين خودش را به تباهي کشاند، و برخلاف اين سيلِ خروشان اسلام و ملت اسلامي شنا نکنيد»
» حضور مردم؛
حضور خودجوش و گسترده مردم ايران در تظاهرات در 30 و 31 خرداد 1360، در تجديد پيمان با رهبري انقلاب و اعلام حمايت از مجلس شوراي اسلامي و مخالفت با بنيصدر و عمليات ارعابي و شورشگرانه، منافقين را با ناکامي مواجعه ساخت.
مسعود بنيصدر، پسرعموي رئيسجمهور معزول و عضو وقت سازمان منافقين، در کتاب خاطرات خود با عنوان "خاطرات يک شورشي" در مورد نقش مردم در خنثي سازي فتنه بني صدر مينويسد: «وجود انبوه افراد وفادار به آيتالله خميني در آن دوره بيانگر اين نکته است که او در وضعيت غير قابل تصوري قرار داشت و علاوهبر اين، ميتوانست با يک سخنراني، اطلاعيه يا دعوت عمومي افراد بسياري را به پاي تظاهرات و نمازهاي جمعه بکشاند که بهخصوص نمونههاي بسياري از آن در همان حوالي خرداد 1360 اتفاق افتاد و به آنها اشاره گرديد. حتي بسياري از خانوادههاي اعضاي فعال سازمان نيز ... مخالفت با او را نوعي فروختن دين به دنيا ميدانستند و حاضر به مبارزه با او نميشدند.»
مسعود رجوي بعدها در يک سخنراني، مردم را به واسطه حضورشان عليه بني صدر و سازمان منافقين، مستحق مرگ دانسته بود، يکي از اعضاي جداشده از منافقين عنوان داشته بود، رجوي از اوايل 1360 کينه عجيبي عليه مردم عادي به دل داشت، علت اصلي اين کينه و تنفر نسبت به مردم کوچه و بازار حضور خستگي ناپذير آنها پاي انقلاب و امام خميني بود.
2- دههي هفتاد؛ تلاش براي تبديل ولي فقيه به پاپ
» آغاز ماجرا؛
در اواخر دهه 60 پس از پايان دفاع مقدس و نااميدي از جدائي طلبان و گروهک هاي مسلح، ضد انقلاب داخلي و خارجي به اين نتيجه رسيدند که بايد سياست خود عليه انقلاب را تغيير دهند، نقطه اوج اعلام اين سياست کنفرانس هامبورگ در سال 1368بود، جمعبندي مسائل مطرحشده در کنفرانس هامبورگ به اين صورت بود که پايگاه مردمي و اجتماعي جمهوري اسلامي غير قابل خدشه است و بايد با برنامههاي فرهنگي، زمينه را براي استحاله مسئولين نظام و سپس مردم فراهم کرد.
در همين راستار بهزاد کريمي از رهبران فدائيان خلق و فعالان ضد انقلاب خارج نشين،"صراحتا بيان مي کند تفکر فقاهتي بايد از بين برود و بسياري از تئوريسينهاي غربي و شرقي، راه نفوذ را تغيير در فرهنگ عاشورايي مردم در حمايت از رهبر خود اعلام مينمايند". فرانسيس فوکوياما نيز شيعه را به کبوتري تشبيه کرده بود که يک بال آن عاشورا و بال ديگر آن مساله مهدويت است، او گفته بود بدن اين کبوتر با زره اي فولادين به نام ولايت فقيه پوشيده شده، براي از پاي در اوردن اين کبوتر بايد ولايت فقيه را مورد هدف قرار داد.
رهبر انقلاب در هفتم آذرماه 1368نخستين هشدار را نسبت به رويکرد جديد دشمن به عرصه فرهنگي اعلام داشتند: «يک جبههبندي عظيم فرهنگي که با سياست، صنعت، پول و انواع و اقسام پشتوانه همراه است، الآن مثل يک سيلي راه افتاده که با ما بجنگد. جنگ هم، جنگ نظامي نيست.» ايشان بعدها با تعبير «شبيخون فرهنگي»، ابعاد و عمق توطئه را تشريح نمودند و با هشدارهاي خود کوشيدند تا اذهان مردم و مسئولان را به عمليات پيچيده دشمن متوجه نمايند.
»رفتار فتنه گرانه؛
هشدارهاي رهبر معظم انقلاب اما از سوي متوليان فرهنگي چندان مورد توجه قرار نگرفت. فضاي گفتمان رسانهاي به مرور به سويي رفت که سالهاي پاياني دهه هفتاد، توهين به مقدسات و زير سوال بردن ارکان فکري انقلاب اسلامي به مساله اي روزمره براي رسانه ها و برخي از روشنفکران و حتي مسئولين تبديل شده بود، اوج آن نيز تشنج در کوي دانشگاه در تير ماه 1378 به بهانه تعطيلي روزنامه سلام بود، «محدوديت مطبوعات، خشم مردم را شعله ور خواهد کرد»، «زمان، حامل حوادث خشونت بار است»، «نظام بايد هزينه هاي سنگيني بپردازد»، «دانشجويان ساکت نخواهند نشست»، «ورود به قلعه چپ گرايان يک ريسک خطرناک براي محافظه کاران است»، «مقابله با دولت و مخالفت با توسعه سياسي» و «پايان سياست ورزي» و... اينها تيتر روزنامه هاي زنجيره اي بود که روزهفده تيرماه سال 78 منتشرشد و ساعاتي نگذشته بود که در پي اين جنجال رسانه اي روزنامه هاي زنجيره اي اصلاح طلب، دانشجويان عضو دفتر تحکيم در کوي دانشگاه تهران شروع به اعتراض کردند و فتنه ي هيجده تير 78 سر باز کرد. با تشنج در خيابانهاي اطراف کوي دانشگاه در نيمه شب هجده تيرماه و شکستن شيشههاي مهدکودکي در مقابل کوي، آتش زدن لاستيک و حمله به خودروها و بستن معابر و هجوم به ناجا، گروگان گرفتن سه سرباز نيروي انتظامي آغاز گرديد.
همراهي کساني که انتظار مقابله با فتنه از آنها ميرفت و قرار گرفتن آنها در صف اغتشاشگران سبب دلگرمي سربازان ميداني اين توطئه گرديد و چهار روز تهران دست به گريبان اغتشاشات خياباني گشت. اين فتنه و آشوب دشمن را در راه رسيدن به اهداف خود اميدوار کرد.
» رفتار رهبر انقلاب؛
با آغاز فتنه در 18 تيرماه 1378 و اوجگيري آن در روزهاي بعد، رهبر معظم انقلاب در رويارويي با اين فتنه، به تبيين موضوع و روشنگري اهداف فتنهگران پرداختند و با تأکيد بر اينکه؛ «دشمنان بدانند که خواب برگشتن آمريکا به اين مملکت، يک خواب پريشان و غيرقابل تعبير است» فرمودند: «دشمن را خوب بشناسيد، مبادا از شناسايي دشمن غفلت کنيد، غريبههايي که خود را در لباس خودي در همه جا داخل ميکنند، اينها را بشناسيد، دستهاي پنهان را ببينيد. هيچ کس بهخاطر غفلت ستايش نميشود. هيچ کس بهخاطر چشم بر هم گذاشتن، مدح نميشود.» «اين عناصر داخلي حقير، اين عناصر سياسي مطرود و منفور که ملت اينها را مثل دندان فاسدي بيرون آورد و به يک طرف پرتاب کرد، هجده، نوزده سال است که کمين گرفتهاند تا از ملت و از امام و از نام امام و از راه امام انتقام بکشند، اينها هم بدانند که اشتباه کردند،خودشان را لو دادند و چهره خودشان را مشخص کردند.»
مديريت رهبري نظام موجب جلوگيري از ادامه درگيري هاي خياباني و سياسي شد، از يک سو خطوط قرمز را مشخص نمودند و از سوي ديگر از خودسري ها و برخي از رفتارهاي غيرقانوني از جمله ورود نيروي انتظامي به کوي دانشگاه به شدت انتقاد کرده و مانع از تکرار آن گرديدند.
رهبر فرزانه انقلاب اسلامي در سال 79 براي مأيوس کردن دشمنان و بازيگران داخلي فتنه، اتمام حجت کردند و فرمودند: «امروز به برکت ملت هوشياري مثل ملت ايران، به برکت افکار برانگيختهاي مثل افکار ملت ايران، به برکت انقلاب بزرگي مثل انقلاب اسلامي ايران، نه آمريکا و نه بزرگتر از آمريکا… قادر نيستند حادثهاي مثل حادثه صلح امام حسن را بر دنياي اسلام تحميل کنند، اين جا اگر دشمن خيلي فشار بياورد، حادثه کربلا اتفاق خواهد افتاد.»
» رفتار مردم
21 تيرماه 1378 جمعي از مردم که از توهين به مقدسات خود توسط اغتشاشگران ناراحت هستند، به ديدار رهبر انقلاب ميروند. سخنان رهبر انقلاب موجي از بيداري و عزم مقابله با فتنهگران را ايجاد کرد و از همان زمان مردم منسجمتر از قبل در برابر اغتشاشگران ايستادند. موجهاي مردمي به مرور به هم پيوند خورده و در راهپيمايي سراسري 23 تيرماه 1378، بار ديگر مردم براي فرو نشاندن فتنه به صحنه آمدند و غائلهاي ديگر را پايان بخشيدند. حضوري که يادآور منطق بنيانگذار کبير انقلاب اسلامي ايران در اتکاي به مردم بود.
3- دههي هشتاد؛ کودتاي نرم
» آغاز ماجرا
استراتژي انقلاب رنگي که گاهاً انقلاب نارنجي، انقلاب گل سرخ، انقلاب گل لاله، انقلاب صدر( و واژه هاي ديگر با توجه به کشور مورد هدف) خوانده مي شود توسط تئورسين هاي غربي براي تغيير کشورهاي غير همسو طراحي و در چند کشور از جمله لبنان، قرقيزستان، يوگسلاوي، اوکراين و گرجستان با موفقيت انجام گرفت، اين موفقيت ها موجب شد جمهوري اسلامي ايران نيز به عنوان يکي از اهداف انقلاب رنگي مورد هدف قرار گيرد.
انتخابات دور دهم رياست جمهوري سال 1388 به زعم گردانندگان و طراحان انقلاب رنگي بستر مناسبي براي اجراي آن بود، استفاده از مهره هائي که سال ها براي انقلاب و در خدمت مردم و انقلاب اسلامي بودند و به عنوان مسئول در جمهوري اسلامي حضور داشتند روي ديگري از اين توطئه بود.
ضد انقلاب با همسوئي برخي از فريب خوردگان داخلي سعي کردند با القاي تقلب در انتخابات، موجبات روياروئي امت و امام را فراهم اورند و ضمن بي اعتبار ساختن ولايت فقيه، مشروعيت ولي فقيه را زير سوال ببرند.
» رفتارهاي فتنه گرانه
بيش از يکسال به انتخابات 1388 مانده بود که عمليات رواني گسترده اي مبني بر تيره و تار بودن وضعيت کشور از سوي برخي از کانديداها و رسانه هاي حامي آنها شکل گرفت، برخي چهار ساله 84 تا 88 را با دوره مغول مقايسه کردند و يکي از کانديداها حرکت کشور را به سوي پرتگاه خواند، رفتارهاي بعدي اين افراد روشن ساخت که حرفه هاي آنها صرفا تبليغاتي و براي کسب راي نبوده است. با بسترسازي انجام شده در مرحله پيش از انتخابات، سناريوي «طرح تقلب» به عنوان «اسم رمز آشوبهاي خياباني» به اجرا گذاشته شد و فتنه وارد فاز عملياتي گرديد و مدت هشت ماه – از 23 خرداد تا 22 بهمن88- پايتخت ايران و برخي استانهاي کشور صحنه جنگ نرم بود.
» رفتار رهبر انقلاب
رهبر انقلاب ماه ها پيش از انتخابات و آغاز فتنه سعي داشت سياسيون را متنبه کند، ايشان در مورد تبليغات مسموم جريان ها عليه يکديگر فرمودند؛ "مواظب و مراقب خودمان باشيم؛ مراقب حرفزدنمان، مراقب اقدامکردنمان، مراقب تبليغاتمان، چيزهايي را که انسان ميشنود، باور نميکند که از زبان نامزدها و آن کساني که دنبال اين مسئوليتها هستند، از روي صدق و صفا خارج شده باشد".
رهبر معظم انقلاب اسلامي روز اول فروردين ماه سال 88 در مشهد خطاب به نامزدهاي انتخابات دهم در اين باره فرمودند: «مبادا نامزدها در اثناي فعاليتهاي انتخاباتي خودشان جوري رفتار کنند و حرفي بزنند که دشمن را به طمع بيندازند…. انتخابات به فضل الهي و به حول و قوه الهي انتخابات سالمي است. من ميبينم بعضيها در انتخاباتي که دو سه ماه ديگر انجام خواهد گرفت، از حالا شروع کردهاند به خدشه کردن. اين چه منطقي است؟ اين چه فکري است؟ اين چه انصافي است؟ از دشمن انتظاري جز دشمني نيست؛ چه انتظاري هست؟ بيتوقعي از دوستان است. بيتوقعي از کساني است که جزو اين ملتند؛ واقعيات را دارند ميبينند؛ ميبينند که اين انتخابات چگونه سالم و متقن انجام ميگيرد، در عين حال، همان حرفي را که دشمن ميزند، اينها هم ميزنند!"
پس از تحولات و آشوب هاي روزهاي پس از انتخابات رهبر انقلاب به طرق گوناگون سعي نمودند رهبران معترضان را به دايره انقلاب باز گرداند بر همين اساس طيفي از واکنش ها از نصيحت و مدارا تا هشدار و برخورد قاطع را انجام دادند.
رهبر انقلاب ابتدا ملت و مسئولان را دعوت به هوشياري و پرهيز ار گفتار و رفتار تحريکآميز دعوت فرمودند، با ادامه تحريکات بازندگان انتخابات، رهبر انقلاب آنها را به حضور پذيرفتند و چندين نوبت با آنان و نمايندگانشان به صحبت پرداختند.
ايشان عصر روز يکشنبه 24 خرداد، ميرحسين موسوي را به حضور پذيرفتند. در اين ديدار معظمله تأکيد کردند: «مسائل بايد از طريق قانوني دنبال شود.»حوادث روز 25 خرداد نشان داد که توصيهها و تدابير رهبر فرزانه انقلاب تأثيري در رفتار موسوي و حاميان وي نداشت. رهبر انقلاب همچنين فرصت ديگري را براي گفتوگو با معترضان فراهم آوردند و نمايندگان ستادهاي چهار نامزد دهمين دوره انتخابات رياستجمهوري، عصر سهشنبه 26 خرداد 88 در نشستي دوستانه، به بيان ديدگاههاي خود پرداختند. رهبر معظم انقلاب اسلامي، با تأکيد بر ضرورت وحدت و عزت ملي، فرمودند: «بايد سعي کنيم، دقت کنيم که انتخابات مايه انشقاق نشود؛ اين حرف اصلي من است. اينکه ما تصور کنيم که يک گروه مثلاً بيستوچهار ميليوني يک طرفند، يک گروه چهارده ميليوني يک طرفند، اين به نظر من يک خطاي بسيار بزرگي است؛ قضيه اينجور نيست. همه در يک طرف قرار دارند. آن کساني که به رئيسجمهور منتخب اين دوره از انتخابات رأي دادند، همانقدر وابسته به انقلاب و کشور و نظامند، که آن کساني که رأي ندادند. مجموعههاي مردمي، فرزندان اين کشورند؛ فرزندان اين ملتند. …همه وظيفه دارند که با ايجاد نقار و دشمني و کدورت مقابله کنند.» معظمله با تأکيد بر رسيدگي به اعتراضات نامزدها از راههاي قانوني، افزودند: «پيداست کساني در وسط نميخواهند اين اتحاد و اتفاق در کشور شکل بگيرد. اين حالا آسانترينش است، بدترش هم همين کارهاي خرابکارياي است که شما ميبينيد انجام ميدهند، که البته همه بايد در مقابل اين خرابکاريها بايستند، اعلام موضع کنند.»
رهبر انقلاب در نماز جمعه 28 خرداد 1388 سعي در بصيرت افزائي و هشدار و خطر نفوذ بيگانگان و آشکار نمودن دست هاي پنهان آنها نمودند تا بلکه سران فتنه را به دايره انقلاب باز گرداند.
تا شهريور 1388 رهبر معظم انقلاب تلاش نمودند با نصيحت و خيرخواهي سران فتنه را از ادامه مسير خود بازدارد، اما آنها اين رفتار کريمانه را نشانه ي ضعف رهبري قلمداد کرده و روز به روز دامنه اقدامات هنجارشکنانه خود را گسترش دادند تا مرحله اي که به هتک حرمت عاشورا و حضرت سيد الشهدا و امام خميني انجاميد، نهايتا رهبر انقلاب براي جلوگيري از بروز فاجعه و گسترده تر شدن دامنه فتنه و روشن نمودن اين مساله که فتنه 88 داراي ريشه داخلي نيست با قاطعيت تمام با فتنه گران برخورد نمود، البته اين نکته را بايد ياداور شد که اگر وجود مقام معظم رهبري نبود قطعا بايد منتظر سرنوشت بسيار بدتري براي سران فتنه مي بوديم.
» رفتار مردم
حضور مردم در نهم دي ماه 1388 مثل هميشه پسمانده هاي فتنه را شست و ثابت کرد پيوند امت و امام در جمهوري اسلامي ناگسستني است، اگر چه تا پيش از نهم دي ماه نيز فتنه آخرين نفس هاي خود را مي کشيد اما اين حضور از نگاه نگارنده عقبه خارجي آن را مورد هدف قرار داد. بعد از فتنه 88 دشمن سعي کرده است با طرق گوناگون از جمله نفوذ فرهنگي و سياسي در اين پيوند خدشه وارد کند.
نتيجه:
در تمامي فتنه هائي که عليه انقلاب اسلامي صورت گرفته است، دشمن و ضد انقلاب سعي نموده بين مردم و ولي فقيه و به تعبير ديگر بين امت و امام شکاف ايجاد نمايند، در همه فتنه ها خنثي سازي توطئه ها دو رکن داشته است، ولي فقيه و مردم. به همين جهت است که دشمن پس از آخرين فتنه خود يعني فتنه 88 استراتژي نفود را برگزيده تا سبک زندگي ايراني اسلامي که پيوند بين ولي فقيه و مردم است را خدشه دار نمايد. اما بنا به گفته استاد بزرگوار ما جناب آقاي دکتر منوچهر محمدي، حضرت امام خميني اساس جمهوري اسلامي را به گونهاي طراحي کرده که جلو سوء استفاده خواص از حرکت هاي انقلابي مردم را به نفع خود گرفته. به همين دليل است کار ما در تاريخ انقلاب عدهاي از خواص از صحنه خارج شدند، بدون اينکه صدمه جدي به انقلاب وارد آيد. مرجع تقليد حذف شد، قائممقام رهبري عزل شد، رئيسجمهور حذف شد. اينها درخت انقلاب را نمي شکند، پيوند بين امام و امت محکمتر از اينهاست./انتهاي پيام